
قطران تبریزی
شمارهٔ ۵۶
۱
اگر بمهر من آن ماه را نیاز آید
چنانکه زود برفتست زود باز آید
۲
برزم رفت و بسی رنج نابسازی کرد
رسد بباده خوری باز بزم ساز آید
۳
همی دهیم براه فراز کردن چشم
امیدوار که او ناگهی فراز آید
۴
دراز وعده نگار است و من از او در بیم
اگر چه وعده اش از عشق من دراز آید
۵
مرا ز فرقت آن ماه آفتاب طراز
ز خون دیده همی بر دو رخ طراز آید
۶
اگر ببیند حور آن بت نیازی را
بدان نیازی هر ساعتش نیاز آید
۷
پس از فراقش روزی مگر وصال بود
پس از نشیبی روزی مگر فراز آید
تصاویر و صوت

نظرات