
قطران تبریزی
شمارهٔ ۷۱
۱
برخیز و بمیخانه خرام ای بت کشمیر
می خور که بمی گردد اندوه جوان پیر
۲
آن ناقد هر گوهر و آن کاشف هر راز
کز رطل همی خندد چون برق بشبگیر
۳
گر بوی بسنگ آرد سنبل دمد از سنگ
ور گونه بقبر آرد شنگرف شود قیر
۴
بر یاد یکی بار خدائی که تو گوئی
با نصرت هم پشت است با دولت همشیر
نظرات