
قطران تبریزی
شمارهٔ ۸
۱
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
۲
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
۳
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
خواب از آن خواهم همی تا روی او بینم بخواب
۴
هرکه خواهد صحبت خوبان و پیوند بتان
همچو من دارد دل پر درد و جان پر عذاب
۵
ای سرورافزای دلها چون حیات اندر وصال
وی نشاطافزای جانها چون شراب اندر شباب
۶
تا به اندر باغ آید همچو ناف نیکوان
تا که چشم عاشقان باشد چو در نیسان سحاب
۷
چون سحاب ماه نیسان باد چشم دشمنت
روی خصمانت چو آبی باد آخر ماه آب
نظرات