
قطران تبریزی
شمارهٔ ۳۰
۱
چشمم ز غمت بهر عقیقی که بسفت
بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت
۲
رازی که دلم ز جان همی داشت نهفت
اشکم بزبان حال با خلق بگفت
نظرات