قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۰۶

۱

لذت شادی نداند جان چو با غم خو گرفت

دشمن عیدست هر دل کو به ماتم خو گرفت

۲

دایم از جام بلا زهر هلاهل می‌کشد

کی لب عاشق به آب خضر و زمزم خو گرفت؟

۳

زاهد از عشق نکورویان مکن منع دلم

هست مشکل، کندن از هم دل، چو با هم خو گرفت

۴

دل ز سنبل نشکفد، تکلیف گلزارش مکن

هرکه را چون من دلش با زلف پرخم خو گرفت

۵

دامنت خواهد شدن قدسی پر از خون جگر

گریه از هم نگسلد چشمی که با غم خو گرفت

تصاویر و صوت

نظرات