قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۲۷

۱

تبخاله خون بر لبم از سوز درون است

در چشم ترم هر مژه فواره خون است

۲

این باده عیشم که بود خون دلش نام

ته‌مانده صد جرعه‌کش بخت‌زبون است

۳

درمان نپذیرد مرض عشق مسیحا

بیمارفریبی بگذار این چه فسون است؟

۴

مخمور می شوقم و انجام شکست است

مجنون ره عشقم و آغاز جنون است

۵

با آنهمه سنگین‌دلی‌اش رحم نماید

گر یار بداند که دل خون‌شده چون است

۶

هرچند به خون گشت چو قدسی جگرم، یار

یک بار نپرسید که احوال تو چون است

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۴۲۶

نظرات