قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۲۸

۱

از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخت

انوار تجلی‌ست که بر طور فرو ریخت

۲

گلچین چمن دامن گل را ز خجالت

چون دید گل روی تو از دور، فرو ریخت

۳

در باغ جهان آبله‌های کف دهقان

چون قطره می از دل انگور فرو ریخت

۴

صافش همه در شیشه ما کرد محبت

آن دُرد که در ساغر منصور فرو ریخت

۵

چون لاله بود داغ دل و دامن صحرا

اشکی که ز چشم من محرور فرو ریخت

تصاویر و صوت

نظرات