قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۵۰

۱

فکنده زخم دلم را به حالت بهبود

کسی مباد گرفتار چشم‌زخم حسود

۲

فزونی غم از آسودگی‌ست بر دل من

نمی‌فزود غمم گر دلم نمی‌آسود

۳

چراغ تیره ما هم به کار می‌آید

به چشم گمشدگان سرمه می‌نماید دود

۴

از آن نگشته سر همتم چو گردون خم

که خوش‌نمای نباشد ز خُم چو شیشه سجود

۵

مبین ضعیفی کلکم که این سیاه‌زبان

چو شمع هرچه ز تن کاست بر زبان افزود

۶

ز چشم مرغ چمن رفته خون دل چندان

که آشیان نشناسد ز چشم خون‌آلود

۷

سواد شعر مرا خامه چون برد به بیاض

ز رشک آورد آب سیاه چشم حسود

تصاویر و صوت

نظرات