
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۱۵۲
۱
خلاصیام ز کمند تو در ضمیر مباد
اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
۲
نهفته مهر تو در سینه ورنه میگفتم
چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
۳
نمیدهی می وصلم که تنگحوصلهای
مباد ساقی مجلس بهانهگیر، مباد
۴
دعا کنید که پرویز را پس از فرهاد
گذار بر طرف قصر و جوی شیر مباد
۵
دلم ز فرقت همدرد خویش، قدسی سوخت
که گفته بود ترا در جهان نظیر مباد
تصاویر و صوت

نظرات