قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۵۹

۱

فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند

ز مهر، طبع محبت به خوی من ماند

۲

لب تو آب حیات است، در دلم منشین

که خون شود می اگر در سبوی من ماند

۳

دمی ز جاذبه شوق من خبر یابی

که بگذری تو و چشمت به سوی من ماند

۴

هلاک سرکشی شمع محفلم کاین طرز

به آشنایی بیگانه خوی من ماند

۵

به رهگذار تو زان روی خاک راه شدم

که نقش پای تو شاید به روی من ماند

۶

به گوش گل نکند جا، فغانت ای بلبل

حدیث شوق تو با گفتگوی من ماند

۷

نشان خویش دگر گم نمی‌کنم قدسی

مباد پیک غم از جستجوی من ماند

تصاویر و صوت

نظرات