قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۷۷

۱

چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد

باشد چنان که تشنه به آب بقا رسد

۲

از لذت خدنگ تو ترسم که روز حشر

من کشته تو باشم و دعوای ترا رسد

۳

گل را کند ذخیره صدساله در کنار

بوی خوش تو گر به مشام صبا رسد

۴

ساقی که هیچ‌کس ز می‌اش ناامید نیست

ریزد به شیشه زهر چو نوبت به ما رسد

۵

قدسی مساز رنجه، دل از لاف دوستی

هر بوالهوس به پایه عاشق کجا رسد

تصاویر و صوت

نظرات