
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۱۸۲
۱
محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه سود
سر به پای شعله نه چون شمع، از زانو چه سود
۲
وصل شیرین کی به زور آید به دست کوهکن
قوت طالع بخواه از قوت بازو چه سود
۳
زلف لیلی صید دلهای پریشان میکند
این که مجنون میکند بر سر پریشان مو چه سود
۴
اجتماع میکشان بی طره ساقی مباد
حلقه مستان جدا زان حلقه گیسو چه سود
۵
زخم قدسی کی فریب مرهم راحت خورد؟
عاشقان را درد مطلوب است از دارو چه سود
نظرات