قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۸۶

۱

بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبود

بود غم هم پیش ازین، اما به این لذت نبود

۲

گرچه دامانش گرفتم، شکوه‌ام ناگفته ماند

آفتاب طالعم را فرصت رجعت نبود

۳

سنگ چون ریگ روان می‌آید از دنبال او

عاشق دیوانه هرجا بود، بی دهشت نبود

۴

آنقدر شغل گریبان پاره‌کردن داشتم

کز پی بر سر زدن، شب دست را فرصت نبود

۵

کوهکن بر سنگ خارا نقش شیرین می‌کشید

عشق بود آن روز اما اینقدر غیرت نبود

۶

دور مجلس بارها گشتم چو ساغر دیده باز

هیچ‌کس جز شیشه می قابل صحبت نبود

۷

راست گر پرسی، شفا هم هست محتاج شفا

امتحان کردم، چه بیماری که در صحّت نبود

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۴۵۷

نظرات