قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۹

۱

آتش مزاج من بگذار این عتاب را

چین بر جبین ندیده کسی آفتاب را

۲

گردون به دوستی نبرد پیچشم ز کار

گردد زبون چو رشته دهد باز تاب را

۳

بر دیده شد حرام غنودن، که عاشقان

اول کلید چاره شکستند خواب را

۴

نور نظر چگونه نسوزد به دیده‌ها

جایی که برق حسن بسوزد نقاب را

۵

اشکم تمام گشت چو آتش زدم به دل

خون برطرف شود چو بسوزی کباب را

۶

نگسست ربط گریه ز ناسورهای دل

ظرف قدیم زود رساند شراب را

۷

خون شد دلم ز حسرت پیکان غمزه‌ات

کس بر گلوی تشنه نمی‌بندد آب را

۸

بوی نگار من به چمن بردی ای نسیم

کردی ز رشک در رگ گل خون گلاب را

تصاویر و صوت

نظرات