قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۱۹۶

۱

گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن شود

در چراغ لاله آب چشم من روغن شود

۲

سرو جان یابد به باغ، ار سایه اندازی بر او

ور قدم بر دیده نرگس نهی روشن شود

۳

سر ز بزمش تافتم چندان که خود را سوختم

سرکشی تا چند چون شمعم وبال تن شود؟

۴

عاشق دیوانه خودداری نمی‌داند که چیست

هرکه شد بیگانه از خود آشنا با من شود

۵

دود غم بیرون نخواهد رفت از کاشانه‌ام

گر سراسر سقف این غمخانه یک روزن شود

تصاویر و صوت

نظرات