قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۲۰۲

۱

گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر شد

سر کشیدم، گردنم تا پای در زنجیر شد

۲

کاوکاو چشمه اندازد ز صافی آب را

آنقدر در گریه کوشیدم که بی‌تاثیر شد

۳

از خدنگ عشق، پیکانی که شد در سینه جمع

کوهکن را تیشه گردید و مرا زنجیر شد

۴

ذوق تنهایی و دام غم چه می‌پرسی که چیست

عندلیبی را که با گل در گلستان پیر شد

۵

گرچه عمری کرد تدبیر رهایی از غمش

عشق چون آمد، خرد شرمنده تدبیر شد

۶

عشق چون قایم شود راحت کند آزار را

آنچه در پیمانه‌ام خون بود اکنون شیر شد

۷

چون بنای دوستی هرگز نمی‌گردد خراب

عشق هر ویرانه‌ای را کز پی تعمیر شد

۸

دیدن روی جوانان چشم روشن می‌کند

دیده یعقوب در هجران یوسف پیر شد

۹

تیر عشقت از دل قدسی نشد هرگز خطا

رد نگردد هرچه از روز ازل تقدیر شد

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۴۶۷

نظرات