
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۰۷
۱
ای خوشدلی برو که غمینم سرشتهاند
درمان گداز و درد گزینم سرشتهاند
۲
از آب و خاک کعبه و بتخانه نیستم
نه دوستم، نه خصم، چنینم سرشتهاند
۳
نگذاشت شغل عشق به کار دگر مرا
گویا که از برای همینم سرشتهاند
۴
عاشق کجا و تیرهدلی این گمان مبر
سر تا قدم ز نور یقینم سرشتهاند
۵
قدسی برای سجده گلبن در این چمن
چون برگ گل تمام جبینم سرشتهاند
نظرات