قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۲۰۸

۱

عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد

مبادا گردنی زین قید، آزاد

۲

همین دانم که کارم رفته از دست

نمی‌دانم که کارم با که افتاد

۳

ز غم مردم، که چون من کشته گردم

که خواهد خواست عذر تیغ جلاد؟

۴

ز بس ویرانه‌جویی، بعد مردن

ز خاکم خانه نتوان کرد بنیاد

۵

نهد در سینه، دل بر پای غم، رو

شناسد صید آنجا قدر صیاد

۶

مرا گر خانه ویران کرد، شاید

که گردد آسمان را خانه‌آباد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۱۱/۰۵ - ۰۸:۱۹:۱۸
ز بس ویرانه جویم ، بعد مردن-پیشنهاد میشود