
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۲۰
۱
رنجیدن تو باعث نومیدی من شد
پیراهن امید، مرا بی تو کفن شد
۲
شاید که کسی گوش کند ناله ما هم
بایست همآواز به مرغان چمن شد
۳
معموری منزل بود از صاحب منزل
هرجا که نشستیم دمی، بیت حزن شد
۴
افکند هما سایه ولی بر سر خاکم
شد تیرگی از جامه بختم، چو کفن شد
۵
بهبودی احوال دل از سعی فلک نیست
بر گلخن اگر عشق گذر کرد، چمن شد
۶
ما را نتوان گفت مسافر که به غربت
هرجا که نشستیم به باد تو وطن شد
۷
زان دل نکنم چاک، که بیرون نروی تو
کز نکهت زلف تو دلم رشک ختن شد
۸
سودای دگر نیست میان خط و زلفش
هز فتنه که شد بر سر آن چاه ذقن شد
تصاویر و صوت

نظرات
سید محسن