
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۲۱
۱
به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد
نشان عافیت از روزگار برخیزد
۲
ز شوق تیر نگنجند آهوان در پوست
به عزم صید چو آن شهسوار برخیزد
۳
اگر به مرده صد ساله بگذری ز لحد
ز شوق روی تو بیاختیار برخیزد
۴
به سوی من چو گذر کردهای دمی بنشین
که حسرت از دل امیدوار برخیزد
۵
غم فراق تو چون تیغ بر میان بندد
ز زندگانی خضر اعتبار برخیزد
۶
ز ابر دیده ازان سیل اشک میبارم
که غیر ازان سر کو، چون غبار برخیزد
۷
به داغ عشق تو قدسی چو جان دهد، ز گلش
به جای سبزه، دل داغدار برخیزد
نظرات