قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۲۲۶

۱

نشاه می‌خواستم از باده، خمارم دادند

روز روشن طلبیدم شب تارم دادند

۲

ناله صبحدم و آه شب و گریه شام

هرچه در عشق بتان بود به کارم، دادند

۳

هریک از گبر و مسلمان ز خودم می‌دانند

خود ندانم که به کیش که قرارم دادند

۴

هرکجا جای کنم، سبزه دمد از نم اشک

در خزان شاد ازانم که بهارم دادند

۵

جان به تعجیل چنان می‌رود امشب، که مگر

وعده وصل تو در روز شمارم دادند

۶

راه آمد شد دل می‌طلبیدم از چشم

مردمان جا به سر کوچه یارم دادند

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۴۸۱

نظرات