
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۳۹
۱
هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته مباد
تا بود غم، در دلم آسودگی را ره مباد!
۲
دل گریبانگیر وصل و دیده محروم از نگاه
جامه نیکاختری بر قد کس کوته مباد!
۳
هرکه را بینم به او همراه، میمیرم ز رشک
سایه هم یا رب به آن سرو سهی همره مباد!
۴
من ز آب تیغ، عمر جاودانی یافتم
یا رب از ذوق شراب عشق، خضر آگه مباد!
۵
هرکه با من بود، روز طالعش گردید شب
تیرهبختم، هیچکس را پهلوی من ره مباد!
۶
دور ازو پرسند یارانم که قدسی حال چیست
بزم، بی شمع و چراغ و آسمان بی مه مباد!
تصاویر و صوت

نظرات