
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۴۸
۱
هیچ دورانی چو عهد بیسرانجامی نبود
حیف ازان عمری که در خونابه آشامی نبود
۲
در دل گرمم نماند افزون ز یک دوزخ شرر
هرگزم در عشق خوبان دل به این خامی نبود
۳
غیرتم نگذاشت کو را شهره عالم کنم
گر نکردم خویش را رسوا، ز بدنامی نبود
۴
هیچ نوشی را ندیدم کز عقب نیشی نداشت
آزمودم، هیچ کامی همچو ناکامی نبود
نظرات