
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۶۱
۱
ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگرداند
بگردد روی بخت از من، گر از من رو بگرداند
۲
دلم را ضعف غالب شد، ز ننگ لاغری ترسم
عنان از صید من عشق قوی بازو بگرداند
۳
بود گر سبحه از خاکم، مسلمان بگسلد تارش
شوم گر شعله، ز آتش روی خود هندو بگرداند
۴
نه تنها بت ز من برگشته همچون روزگار من
ز ننگ سجدهام، محراب هم ابرو بگرداند
۵
به بازار جهان، جنس وفا را کس نمیگیرد
دلم تا کی متاع خویش را هر سو بگرداند
۶
نسیم صبحدم هرچند باشد محرم گلشن
گر از رشکم شود آگاه، از ره رو بگرداند
۷
به جست و جوی او هر لحظه صد ره چشم گریانم
مرا چون قطره خون بر سر هر مو بگرداند
نظرات