
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۶۴
۱
در آتشم از چهره برافروختهای چند
چون شعله ز هم سرکشی آموختهای چند
۲
روشن نشود بخت ز جمعیت داغش
در سینه دلم ساخته با سوختهای چند
۳
ریزند به سر خاک، پی صید ضعیفی
چون دام به هم، چشم تهی دوختهای چند
۴
چون جلد کتابند، بغل کرده پر اجزا
یک حرف ز صد سطر نیاموختهای چند
۵
قدسی مکن از اهل زمان شکوه، چه داری
چشم خوشی از ناخوشی آموختهای چند؟
نظرات