
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۸۲
۱
سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر
خون شو ای دل تا گشاید جای پیکان دگر
۲
پر تامل میکند ساقی چو آمد دور ما
دور ما را ترسم اندازد به دوران دگر
۳
آتش ما یادگارست از گلستان خلیل
در دل هر اخگرش یابی گلستان دگر
۴
حسن اگر خواهی، مرو بیرون چو مهر از یک لباس
هر زمان بیرون مکن سر از گریبان دگر
۵
مینماید بر سر کوی تو نقش هر قدم
از هجوم گریه من، چشم گریان دگر
۶
ریزه سیماب را ماند دل صدپارهام
در نثار خنجرت هر پاره را جان دگر
۷
آنکه زاهد کرده عریانش، نه ایمان است و دین
عشق دارد در لباس کفر، ایمان دگر
تصاویر و صوت

نظرات