قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۱۱

۱

دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش

دیده تا فرش‌شدن، پای نگار آمد پیش

۲

می‌کشد شاهد مقصود ز رخساره نقاب

دیده گو بر سر کار آی، که کار آمد پیش

۳

یار می‌آید و غم می‌رود ای مرغ چمن

مژدگانی که خزان رفت و بهار آمد پیش

۴

از گروهی که بر افلاک نظر دوخته‌اند

اختر سعد، یکی را ز هزار آمد پیش

۵

چه کند شرطه ازین بیش به دریای امید

کشتی‌ام تا به میان رفت، کنار آمد پیش

۶

حسن می‌خواست که با عشق کند محکم، عهد

شوق گامی دو سه از بهر قرار آمد پیش

۷

کاروان‌های عزیزان به کجا کرد سفر؟

چون ازیشان نه پیاده نه سوار آمد پیش؟

۸

بزم را دور طرب گرنه به انجام رسید

نفس شیشه می چون به شمار آمد پیش؟

۹

بی الم نیست درین دور نشاطی قدسی

جام بر لب چو گرفتیم، خمار آمد پیش

تصاویر و صوت

نظرات