قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۱۷

۱

روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض

فیض است آنقدر، که ندارم دماغ فیض

۲

یک شاخ گل ز گل نشود پاک، گردوکون

تا حشر گل برند به خرمن ز باغ فیض

۳

از هر طرف دریچه فیضی‌ست بر دلم

بیهوده از در که کنم من سراغ فیض؟

۴

بهر مرکّب قلم فیض بخش من

آورده‌اند دوده ز دود چراغ فیض

۵

ساقی نموده نذر حریفان به بزم نظم

روز ازل که ریخته می در ایاغ فیض

۶

ای آنکه برده ذوق سماعت ز خویشتن

ترسم که آستین بزنی بر چراغ فیض

۷

از سنگ کاهلی، در اندیشه را مبند

قدسی دگر مسوز دلم را به داغ فیض

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سید محسن
۱۳۹۸/۱۱/۰۷ - ۱۱:۲۴:۲۸
یک شاخ گل زگِل نشود پاک گر دوکونروانتر خوانده میشوددو کونبه معنی دو جهان آورده شده