
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۳۱۹
۱
نیافت منصب پروانه چراغم شمع
شبی نکرد درین کلبه، کار داغم شمع
۲
ز عکس گل، در و دیوار در چراغان است
شب از برای چه آرد کسی به باغم شمع
۳
برای آنکه به پروانه نسبتی دارم
به صد دلیل کند هر طرف سراغم شمع
۴
ز رشک شعله و پروانه داغم و هر شب
بود فتیله روشن، برای داغم شمع
۵
نخوردهاند حریفان بزم بر طبعم
ز هرزهسوزی خود کرده بیدماغم شمع
۶
چراغ مجلس من تا ز نور طلعت کیست؟
که عاشق است چو پروانه، بر چراغم شمع
نظرات