
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۳۳۵
۱
تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان فدا کردم
به قدر وسع خود دین محبت را ادا کردم
۲
نسیم شوق گو ضایع مگردان بوی پیراهن
که من چون شمع از خاکستر خود توتیا کردم
۳
ز گلشن گل نچیدم تا نهادم داغ غم بر دل
ز می لذت نبردم تا به خون لب آشنا کردم
۴
نهال بیغمی جز میوه حسرت نمیآرد
ندیدم روز خوش تا دامن غم را رها کردم
۵
فریب الفت خود عاجزم دارد، نمیدانم
که با بیگانه، باز این آشنایی از کجا کردم
۶
ز چرخ آزرده بودم، رخصت آهی به دل دادم
چه سیل شعلهای در کار این مشت گیا کردم
۷
ز راه کعبهام مانع هوای دیر شد قدسی
ز شوق سجده بت، طاعت حق را قضا کردم
تصاویر و صوت

نظرات