قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۴۸

۱

شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغان دارم

من این فواره آتش، ز مردم چون نهان دارم؟

۲

ز دامن تا گریبان، غنچه خون رسته از اشکم

بهار ابر چشمم، آب و رنگ زعفران دارم

۳

نیم آگه ز کیش برهمن، لیک این قدر دانم

که بیتابانه هر دم حرف کفری بر زبان دارم

۴

ندارد ناله تاثیری، ز من پرسید اهل دل

که شب تا روز، صد پیک دعا بر آسمان دارم

۵

ز ناکامی نگریم فاش اگر از غیرت دشمن

ولیکن در بن هر موی، چشمی خونفشان دارم

۶

غمم پوشیده چون ماند، که با هرکس ز بی‌طرفی

ز راز دل، به خون آغشته حرفی بر زبان دارم

۷

دلم از گوشه گلخن، به گلشن کی کشد قدسی؟

خزان آتشم، ننگ از بهار بوستان دارم

تصاویر و صوت

نظرات