قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۵۵

۱

دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم

پیدا شکفته بود و پنهان گریستم

۲

هرجا چو غنچه تنگدلی چند یافتم

رفتم چو ابر و بر سر ایشان گریستم

۳

چون شمع، زندگانی من صرف گریه شد

تا آخرین نفس، ز تف جان گریستم

۴

ای ابر هرزه آب رخ خود مبر، که من

چندان که ممکن است چو باران گریستم

۵

هرگز ز گریه روی نکردم ترش چو ابر

دایم چو شیشه با لب خندان گریستم

تصاویر و صوت

نظرات