
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۳۶۶
۱
قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم
سوزد به مجلس ما، شبها چراغ مردم
۲
دانسته تا دلم را، سوزد به داغ حسرت
هر لحظه آید از من پرسد سراغ مردم
۳
چون گل نمانده بر تن، از داغ جای داغم
سوزد مگر ازین پس، عشقم به داغ مردم
۴
در حفظ ناله کوشم، تا دردسر نبینند
بر خود جفا پسندم، بهر فراغ مردم
۵
از دیدهها عجب نیست، دزدند اگر ز دل خون
چینند کودکان گل، پنهان ز باغ مردم
۶
هرجا دلی فروزد، بر حال ما بسوزد
گردد ز شیشه ما، پر می ایاغ مردم
۷
هرچند مست عشقی، قدسی چنان نرقصی
کز باد آستینت، میرد چراغ مردم
نظرات