
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۳۷۱
۱
دیده را در عشق ازین به، مبتلا میخواستیم
گریه میکردیم و طوفان از خدا میخواستیم
۲
وصل میجستیم و مطلب حسرت دیدار بود
عشق میگفتیم و درد بیدوا میخواستیم
۳
شکر نعمت کس نمیداند چو ما، کز تیغ تو
یک جفا نادیده، عذر صد جفا میخواستیم
۴
حسرت آلودگی هم نیست دور از لذتی
یک دو روزی خویشتن را پارسا میخواستیم
۵
چند چون پروانه بر هر شعله بال و پر زنیم؟
آتشی مخصوص این مشت گیا میخواستیم
۶
تا به کام خویش بنشینیم با هم ساعتی
عالمی دیگر ازین عالم جدا میخواستیم
۷
تا شود روزم سیهتر، زود سر بر زد خطش
آنچنان شد تیره بخت ما، که ما میخواستیم
۸
ضد مطلب را به مطلب نیست قدسی نسبتی
مدعایی برخلاف مدعا میخواستیم
نظرات