قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۷۳

۱

من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم

دارد شب مهتاب ز پی، روز سیاهم

۲

غم می‌کشدم، خواه وطن، خواه غریبی

هرجا که روم، روزی برق است گیاهم

۳

بر هر سر راهی که تو یک بار گذشتی

چون نقش قدم، تا به ابد چشم به راهم

۴

روزی که مرا رفت سر زلف تو از دست

خندید فلک بر من و بر بخت سیاهم

۵

بر هرچه فکندم نظر، آلوده به خون شد

خون گشت ز همخانگی اشک، نگاهم

۶

قدسی منم آن کافر عاصی که به دوزخ

آتش عرق‌آلوده شد از شرم گناهم

تصاویر و صوت

نظرات