
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۳۸
۱
به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنجا
هزار فتنه ز هر سو شود بلند آنجا
۲
شب فراق تو مهمان آن غمآبادم
که صبح هم نکند میل نوشخند آنجا
۳
مرا چو سینه کنی چاک آنقدر بگذار
که ناخنی شودم گاهگاه بند آنجا
۴
مرا ز صیدگه خود مران که عمری شد
چو حلقه دوختهام دیده بر کمند آنجا
۵
مرا بسوز به محفل برای دفع گزند
که داغ میشوم از گرمی سپند آنجا
۶
گرفته خانه به کوی سهیقدان قدسی
مگر شود نظر کوتهش بلند آنجا
نظرات