قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۳۹۲

۱

چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم

غمت چرا نخورد غم برای خویشتنم

۲

دلم چه یافته در کوچه پریشانی؟

که می‌برد همه عمر از قفای خویشتنم

۳

مرا کرشمه دیگر فریب داد ای گل

به رنگ و بو نرود دل ز جای خویشتنم

۴

چو دل که قطره خون است و خون خورد دایم

یکی شدم به غم و خود غذای خویشتنم

۵

ز بس که کرد علاج و نداشت سود مرا

طبیب کرد خجل از دوای خویشتنم

۶

ز عشق، گرد جنون نیست بر جبین دلم

که کرد چشم خرد، توتیای خویشتنم

۷

به من ز دوستی‌ات شد جهان چنان دشمن

که در هراس ز بند قبای خویشتنم

۸

شده‌ست پی سپر راه عشق تا پایم

بود چو نقش قدم، رخ به پای خویشتنم

۹

برای گشت چمن مضطرب نیم چو نسیم

چو شعله رقص‌کنان در هوای خویشتنم

۱۰

نیم به عیب کس از عیب خویشتن مشغول

تمام خارم و مخصوص پای خویشتنم

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۵۷۵

نظرات