
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴
۱
به پیامی که کند باد صبا یاد مرا
روم از دست ندانم که چه افتاد مرا
۲
به کمند سر زلف تو گرفتار مباد
آنکه خواهد کند از قید تو آزاد مرا
۳
دشمنی کر پی بیداد مرا یاد کند
به از آن دوست که هرگز نکند یاد مرا
۴
دوش وقت سحر از حسرت گل مرغ چمن
نالهای کرد که آورد به فریاد مرا
۵
آن ستم کرد شب هجر که در روز وصال
نتوان کرد به صد عذر ستم شاد مرا
۶
شاد از آنم به خرابی که چو ویران گردد
خانه چون گل نتوان ساختن آباد مرا
۷
آنچنان دور فتادم ز خرابات که دوش
سبحه چون آبله از دست نیفتاد مرا
۸
نکنم ترک نظربازی خوبان قدسی
به جز این شیوه نیاموخته استاد مرا
تصاویر و صوت

نظرات
سید محسن