قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۴۰

۱

سخن ز غیر مپرسید بینوایی را

که کرده ورد زبان حرف آشنایی را

۲

حدیث هجر به گوش دلم چنان تلخ است

که حرف موج بگویند ناخدایی را

۳

دماغ غنچه معطر شد از نسیم سحر

کشیده شانه مگر زلف مشک‌سایی را؟

۴

ز رشک هر مژه در چشم من شود خاری

به کوی دوست چو بینم برهنه پایی را

۵

چراغ حسن تو را روشنی نگردد کم

اگر بهشت کنی کلبه گدایی را

۶

چو سوی دیر روی، سبحه را بنه قدسی

مبر به مجلس دردی‌کشان ریایی را

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۳۷۶

نظرات