
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۰۰
۱
دوش بر خاک درت عرض جبین میکردم
وز جبین درخور آن، سجده گزین میکردم
۲
گر خیال تو به آیینه گمان میبردم
در دل آینه، چون عکس، کمین میکردم
۳
من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش
روز اول، نگه بازپسین میکردم
۴
تهمت خرمی از هر دو جهان برمیخاست
گر به اندازه غم، ناله حزین میکردم
۵
گر نسیم سحری همره خویشم میبرد
از سر زلف بتان، غارت چین میکردم
۶
عشق میگویم و رخساره به خون میشویم
عمرها خدمت دل بهر همین میکردم
۷
نگرفتم ز لب نوش تو بوسی، ای کاش
تازه، کامی ز می عشق چنین میکردم
۸
فال حسرت زدم و گشت اجابت شب دوش
کاش امروز دعایی به ازین میکردم
۹
تا نگاهی نکند سوی تو پنهان از من
در پی دیده چو دل، دوش کمین میکردم
نظرات