
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۰۲
۱
..............................
..............................ا میکشم
۲
او فراهم میکشد چو غنچه جیب از روی ناز
من به صد امید، دامان تمنا میکشم
۳
وصل را زان دوست میدارم که هجران در پی است
از برای دیده آن خاری که از پا میکشم
۴
در چمن چون غنچه تا کی میتوان دلتنگ زیست؟
خویش را چون لاله بر دامان صحرا میکشم
۵
عشقت از غیرت ز خود میداشتم پنهان، کنون
اندک اندک از زبان خویشتن وا میکشم
۶
قدسی از آسیب سوز سینه و سیلاب اشک
رخت خود را گه به آتش، گه به دریا میکشم
تصاویر و صوت

نظرات