
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۰۵
۱
اگر به عشق نباشد درست، پیمانم
به عهد زلف تو کافر نیم، مسلمانم
۲
من و دیار محبت، که هرکجا رفتم
به دولت غمت آماده بود سامانم
۳
برای من شده نازل ز عرش، مصحف عشق
حدیث مهر و وفا آیتیست در شانم
۴
به این که چشم تری بوده پیش ازین آنجا
همیشه در نظر آید خیال کنعانم
۵
به جان دوست که جز بر رضای دوست مرا
قدم نرفته، وگر رفته هم پشیمانم
۶
چو گل به روی خسان تا نبایدم خندید
چو غنچه معتکف خلوت گریبانم
۷
ز سرگرانی بختم ز بس ملال رسید
بود ز سایه دستار، دل هراسانم
۸
ز خاک عشق، گیاهی نمیدمد ناقص
تمام داغ بود، لاله بیابانم
نظرات