قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۴۱۸

۱

چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم من

خانه ناموس طوفان شد خراب از چشم من

۲

بس که از دیدار خود محروم می‌خواهد مرا

بگذرد شبها خیالش در نقاب از چشم من

۳

شعله خون آلوده آید از دل اخگر برون

گر به روی آتش افشانند آب از چشم من

۴

گر نه سودای گل روی تو می‌پختم، چرا

دوش می‌آمد به جای خون، گلاب از چشم من؟

۵

روز و شب روی تو دارم در نظر، نبود عجب

گر که جای اشک ریزد آفتاب از چشم من

۶

دیده پرخون برون آید به جای گل ز شاخ

گر به گلشن قطره افشاند سحاب از چشم من

۷

گریه‌ام شد مانع نظّاره، روز وصل هم

تا به کی نظّاره باشد در عذاب از چشم من؟

۸

گر کنم قدسی در آتش جای با این اشک گرم

شعله گردد در دل اخگر کباب از چشم من

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۹۳

نظرات