
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۲۰
۱
من نمیگویم به چشمم نه قدم، یا بر زمین
چشم من فرش است هرجا مینهی پا بر زمین
۲
کشتی چشم تر من بود با دریا قدر
اشک زور آورد، آمد پشت دریا بر زمین
۳
زیر پای عاشقان باشد زمین و آسمان
عشق را یک پای بر عرش است و یک پا بر زمین
۴
جای برگردون بود افتادگان عشق را
من هم از افتادگان عشقم، اما بر زمین
۵
عمرها شد کشتی من با نکویان آشناست
دل ز دست هر یکی افتاده صد جا بر زمین
نظرات