
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۴
۱
دارد نشان ز طینت مجنون، سرشت ما
از روی هم نوشته قضا، سرنوشت ما
۲
چون دانه دل به خوشه و خرمن نبستهایم
محتاج آبیاری برق است کشت ما
۳
انصاف بین که سوی تو رضوان چو دید، گفت
چون عارضت گلی نبود در بهشت ما
۴
تا از فروغ روی تو بتخانه درگرفت
آتش به کعبه تحفه برند از کشت ما
۵
بنیاد دیر، بر لب دریای رحمت است
از سنگ کعبه فرق بود تا به خشت ما
نظرات
م.د