
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۴۴۲
۱
از ره به خواهش دل شیدا چه میروی
گر عاشقی، به کوی تمنا چه میروی
۲
در گل گرفتهام در و بام ترا ز اشک
دیگر به باغ، بهر تماشا چه میروی
۳
بی بوی پیرهن مبر از گریه نور چشم
چون باد شرطه نیست، به دریا چه میروی
۴
خواهد کشید پرده ز رخ، گل به وقت خویش
ای باد صبحدم، به تقاضا چه میروی
۵
یوسف نهای تو، طاقت زندانت از کجاست
بی پرده پیش چشم زلیخا چه میروی
۶
دامن گرفتن تو چنان آیدم، که کس
پرسد ز آفتاب که تنها چه میروی
۷
کمتر ز لالهای نتوان بود در جهان
بی داغ دل، به دامن صحرا چه میروی
۸
عالم ز تو خراب شد ای اشک پردهدر
بس کن، پی برهنه به یغما چه میروی
تصاویر و صوت

نظرات