قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۴۵۷

۱

چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی

برای خویش، چو کویت نیافتم وطنی

۲

چو دست خصم زلیخا، بریده باد آن دست

که بر تنی نتواند درید پیرهنی

۳

چو قامت تو نهالی ندیده‌ام موزون

به اتفاق صبا گشته‌ام به هر چمنی

۴

روم به دایره مردم پریشان‌بخت

مگر ز موی تو بر گوش من خورد سخنی

تصاویر و صوت

نظرات