قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۵۶

۱

کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پیدا؟

به جز شمعم که گاهی بر سر بالین شود پیدا

۲

به گوش منصفان کافی بود صاحب طبیعت را

اگر در صد غزل یک مصرع رنگین شود پیدا

۳

قیامت باشد آن روزی که خورشید و نگار من

ز یک سو آن شود طالع ز یک سو این شود پیدا

۴

اگر از تیشه فرهاد کس آیینه‌ای سازد

عجب دارم در آن جز صورت شیرین شود پیدا

۵

پریشان زلف و می در دست و مژگان بر سر شوخی

که را ماند به جا دین چون به این آیین شود پیدا؟

تصاویر و صوت

نظرات