
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۵۹
۱
شد بهار از توبهکردن بایدم اکنون گذشت
میرسد گل چون توان از باده گلگون گذشت؟
۲
من که شمع محفل قربم سراپا سوختم
حال بیرونماندگان بزم، یا رب چون گذشت؟
۳
خواستم بر یاد بالای تو چشمی تر کنم
تا نظر کردم ز سر یک نیزه بالا خون گذشت
۴
بر دل ریشم نمیدانم که ناخن میزند
اینقدر دانم که خون دیده از جیحون گذشت
۵
جور دشمن شد فراموش از نفاق دوستان
کین یاران با من از بدمهری گردون گذشت
۶
گریه بر تنهایی خود نیست قدسی را به دشت
میخورد افسوس ایامی که بر مجنون گذشت
تصاویر و صوت

نظرات