قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۶۹

۱

زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست

خون پیاله ریختی و رنگ ما شکست

۲

آگه نیم که سنگ کجا خورده شیشه‌ام

دانم که دل شکسته ندانم کجا شکست

۳

امشب که بود نکهت پیراهن امید

طالع نگر که خار به پای صبا شکست

۴

دامن‌کشان گذشتی و صد جیب پاره شد

بیگانه گشتی و دل صد آشنا شکست

۵

تا کی دهیم جلوه دل زنگ بسته را؟

هرکس شکست آینه ما بجا شکست

۶

از خارخار سینه دلم را قرار نیست

بازم ز رهگذار که خاری به پا شکست؟

۷

عاشق قدم به کوی سلامت نمی‌نهد

خواهد برای شیشه خویش از خدا شکست

۸

سنجیده دل به شادی عالم غم ترا

خاکش به سر که گوهر غم را بها شکست

۹

قدسی به کام خویش مراد انتخاب کن

چون لطف یار قفل در مدعا شکست

تصاویر و صوت

نظرات